رنگرزی
امروزه به موازات استفاده از رنگهای مصنوعی و توسعه صنعت رنگ سازی ، صنعت رنگرزی (dying industry) نیز در میدان بسیار وسیعی عمل مینماید و این کار با استفاده از پیشرفتهترین تکنولوژی و بکارگیری دستگاههای جدید و خود کار انجام میپذیرد.
رنگرزی روی منسوجات بر اساس نفوذ و جذب سطحی انجام میگیرد. بنابراین برای درک چگونگی آن بایستی چگونگی جذب و تثبیت رنگ مواد و خواص فیزیکی و شیمیایی رنگها و غیره شناخته شود.
تاریخچه
برخی بر این عقیدهاند که رنگرزی در 3000 سال قبل از میلاد در چین رایج بود. ولی از 2500 سال قبل از میلاد ، آثار مکتوبی در مذاهب هندی بدست آمده است که نشان میدهد در آن زمان ابریشم و پارچههای زربافت را رنگآمیزی میکردند. صنایع رنگرزی احتمالا از طریق ایران به مصر منتقل شد.
در هر حال ، صنعت رنگرزی برای نخستین بار در سال 1371 میلادی در فلورانس ایتالیا شکل گرفت و در سال 1382 میلادی منسوخ شد. اما پس از مدت کوتاهی در سراسر اروپا مجددا پا گرفت. در سال 1371، اولین شرکت رنگ سازی یعنی کمپانی رشیب فول در انگلستان به ثبت رسید. کلیه رنگهایی که تا اواخر قرن نوزدهم در دسترس بودند، از منابع طبیعی استخراج میشدند. در سال 1856 ، "ویلیام پرکین" انگلیسی بطور تصادفی ، رنگ ارغوانی زیبایی را کشف کرد. بتدریج در فاصله چند سال ، رنگهای سنتزی آنیلین قرمز ، آبی ، سبز ، زرد ، سیاه ، نارنجی و قهوهای تهیه شد.
علت پیدایش رنگ در مواد
برخی از مواد شیمیایی وقتی که در مقابل نور سفید ( مرکب از هفت رنگ ) قرار میگیرند، بسته به ساختاری که دارند، طول موج معینی از نور را جذب میکنند و بقیه نور به رنگ الوان ( غیر از سفید ) ظاهر میشود. اگر چنین مولکولی به گونهای بتواند با الیاف مختلف ترکیب یا به آن متصل شود، موجب رنگی شدن آن الیاف میشود.
وجود گروهایی مانند نیترو ، نیتوزو ، آزو ، و کربونیل ، موجب بروز رنگ در مواد میشود. از این رو ، این گروهها را کروموفور مینامند. این ترکیبات رنگی ، علاوه بر گروههای کروموفور ، اگر با گروههای دیگری نظیر آمینو ، آمینوی استخلاف شده هیدروکسیل سولفنیک یا کربوکسیل که گروههای اگزوکروم نامیده میشود، همراه باشند، رنگهای مرغوبی را از نظر رنگرزی بوجود میآورند.
چگونگی تثبیت رنگ مواد
با در نظر گرفتن سه مرحله میتوان تثبیت رنگ روی الیاف را توجیه کرد:
-انتقال مولکولهای رنگ در سطح الیاف بوسیله جذب
-انتقال رنگ از سطح الیاف به مرکز آنها
-تثبیت مولکولهای رنگ به کمک پیوند کووالانسی ، هیدروژنی و یا دیگر نیروهایی که ماهیت فیزیکی دارند.
تثبیت رنگ بر روی الیاف به سه عامل بستگی دارد که عبارتند از:
نیروی الکتریکی
همه الیاف ، وقتیکه در آب یا محلولهای آبی حل میشوند، دارای پتانسیل الکتریکی میشوند. الیاف سلولزی در محلولهای خنثی ، دارای بار منفیاند. اما الیاف پروتئینی وقتی کهPH فاز آبی ، زیر نقطه ایزوالکتریک است، دارای بار مثبت و وقتی بالای نقطه ایزوالکتریک باشد، دارای بار منفیاند.
گرما
اکثر رنگها نیز بصورت متیلهای یونیاند که در برخورد با الیاف مذکور در سطح آن تثبیت میشوند. اگر بین یونهای رنگ و الیاف دافعه الکتریکی وجود داشته باشد، برای خنثی کردن آن و نزدیک کردن الیاف و مولکولهای رنگ به یکدیگر ، ارتعاش مولکولی را به کمک گرما افزایش میدهند بدین طریق ، با افزایش فعالیت ارتعاشی ، مولکولهای رنگ به الیاف نزدیک میشوند.
بهم زدن (نیروی مکانیکی)
بهم زدن ، وقتی مؤثر واقع میشود که مقادیر رنگ در محلول محدود باشد. در چنین شرایطی ، مبادله بین رنگ و سطح الیاف شدت مییابد. بدیهی است که هر چه اندازه مولکول رنگ کوچکتر باشد، این مبادله سریعتر انجام میگیرد.
نمونههای رنگهای طبیعی
نمونهای از رنگهایی که از منابع طبیعی استخراج میشدند:
رنگ آبی نیلی :از رنگ نیلی که از گیاهان بومی مصر است و در هند نیز میروید، استخراج میشد. این رنگ را وسمه نیز میگفتند.
رنگ قرمز ترکی یا آلیزارین :که از ریشه گیاهی به نام روناس بدست میآمد.
رنگ سیاه :از درخت بقم تهیه میشد.
رنگ ارغوانی :از نوعی ماهی فلس دار دریای مدیترانه بدست میآید که برای رنگ کردن لباس امپراتوری روم و غیره از آن استفاده میشد.
رنگ قرمز :از حشره قرمز دانه که بر روی برگ کاکتوس زندگی میکند، بدست میآمد.